در طول یک سال گذشته در دنیای فناوری اتفاقی نادر و شگفتانگیز رخ داده است. مایکروسافت و گوگل دارند جایشان را با یکدیگر عوض میکنند. کمی به استراتژیها و محصولاتی که این دو شرکت در ۱۲ ماه گذشته عرضه کردند، فکر کنید و در کنار هم قرارشان بدهید؛ به چه نتیجهای میرسید؟ اکنون وضعیت این دو شرکت اینطوری است: مایکروسافت ۲۰۱۵ ساتیا نادلا مترقی، منبعباز و وب سرویس است. در مقابل، گوگل شرکتی در حال احتضار با درآمدهای سنتی نشان میدهد و روی پروژههایی متمرکز شده است که رویایی و غیرقابلاجرا هستند و جالبتر اینکه حاضر نیست از این پروژهها دست بکشد. با این وضعیت، فکر نمیکنید مایکروسافت دارد به یک گوگل جدید تبدیل میشود و برعکس گوگل میخواهد یک مایکروسافت قدیمی باشد. دلایل ما از این قرار است:
شاید این جابهجایی برای هر دو شرکت در یک حس مشترک نهفته باشد: ترس. مایکروسافت کنونی چیزی برای از دست دادن ندارد و گوگل کنونی دارد همهچیز را از دست میدهد.
ستون فقرات درآمدهای گوگل روی تبلیغات و جستوجو است. روزگاری نه چندان دور مایکروسافت نیز همین وضعیت را داشت و غالب درآمدش از سیستمعامل ویندوز و نرمافزار آفیس بود. الان گوگل این وضعیت را پیدا کرده است و به ویندوز و آفیس خودش وابسته است؛ در حالی که دنیای فناوری به سویی دیگر میرود. الان تبلیغات روی شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنها است و کاربران بیشتر از هر زمانی به سراغ این دو میروند. خود شما در روز چند بار به سراغ فیسبوک، توییتر، اینستاگرام، وایبر، واتساپ و نظایر اینها میروید؟ این تعداد را مقایسه کنید با تعداد دفعاتی که به سراغ جستوجوگر گوگل میروید. در دنیای امروز درخواستها برای بازدید اپلیکیشنی مانند «آبوهوا» بیشتر از جستوجو است. پس، تبلیغات در وب در حال کاهش است و به تبع آن درآمدهای حاصل از تبلیغات در وب و جستوجوگرها روندی نزولی دارد. به همین دلیل، سهام گوگل در پایینترین نقطه هفت سال گذشته قرار دارد؛ درست مانند مایکروسافت که وقتی به ویندوز و آفیس چسبیده بود. قابل درک است که چرا گوگل محکم این دو را چنگ میزند و سعی دارد نگهشان دارد ولی کاملاً مشخص است که هر روز درآمد کمتری را نصیب صاحبش میکنند.
به علاوه، گوگل یک خطای قدیمی مایکروسافت را دوباره تکرار میکند: اشتباه در اولویتها. مایکروسافت قدیم در چنبره ویندوز گرفتار شده بود و نمیدانست نسخه جدید سیستمعاملاش باید چه ویژگیهایی داشته باشد تا با استقبال روبرو شود. بعد راه را اشتباه رفت و روی چیزهایی کار کرد و حذف و اضافه انجام داد که اولویت کاربران نبودند. الان گوگل هم با آندروید دارد همین اشتباه را میکند. نسخه پنجم آندروید خوب است و طرفداران زیادی دارد اما در مقایسه با نسخههای جدید iOS از نظر استراتژی و تغییرات عمقی چقدر موفق است؟ اگر از رابط کاربری گرافیکی و ویژگیهای مرتبط با آن صرفنظر کنیم، چیز زیادی ندارد و بهتر است گوشی را به درون آب پرتاب کنیم. به طور مشابه، برنامه گوگل نکسوس به طرز محزونی آشفته است و مانند برنامههای دیگری از جمله Google Play Editions و Project Silver مرده به نظر میرسد. اپلیکیشنهای موبایل گوگل را کمتر کسی دوست دارد و همگرایی آندروید و سیستمعامل کروم نیز روند توسعهای بسیار کندی دارد و سرعت پیشرفتش در حد سرعت حرکت حلزون است.
گوگل روی چیزهای متمرکز شده است که رویاهای بزرگ اپل بودند و قبلاً انجام شدند. درست همانند آرزوهایی که استیو جابز داشت ولی مایکروسافت زودتر انجام میداد.
پس، توجه اصلی شرکتی مانند گوگل روی چیست؟ به نظر میرسد روی پروژههای رویایی و تخیلی مانند خودروهای خودران، بالون هوای گرمی که اینترنت بیسیم میپراکند، لنزهای تماسی محتولشده، هدست واقعیت مجازی Cardboard، عینک واقعیت افزوده، اسمارتفون ماژولار و در نهایت موضوعی که بیشتر شبیه قماربازی است: ارائه اینترنت باندپهن Google Fiber. کدامیک از این پروژهها به درآمدزایی رسیدند و سهمی از بازار دارند؟ صفر یا شاید زیر صفر. پروژههای شکست خورده یا ناتمام و بلاتکلیف باقی مانده این روزهای گوگل زیاد هستند و میتوان فهرستی ازشان ساخت:
مرورگر کروم درجا میزند و هنوز مشکلات مربوط به حافظهاش باقی مانده است.
سیستمعامل کروم رها شده است و تقریباً دو سال است که هیچ خبری ازش نیست.
پروژه Chromecast نزدیک به ۱۸ ماه بدون بهروزرسانی است و با Androin TV قاطی شده است.
مدت زمانهای پشتیبانی و بهروزرسانی سیستمعامل آندروید طولانی و مشخص نیست.
Android Wear با شتاب رونمایی شد ولی توسعه آن بسیار کند است
گوگل پلاس به شهر ارواح میماند
هیاهوی Google Wallet به طور کامل فروکش کرده است
در حقیقت، گوگل روی چیزهای متمرکز شده است که رویاهای بزرگ اپل بودند و قبلاً انجام شدند. درست همانند آرزوهایی که استیو جابز داشت ولی مایکروسافت زودتر انجام میداد. اسمارتفونهای بزرگتر، پرداخت موبایلی، امنیت بیومتریک، سرویسهای استریم موزیک و هماهنگ کردن همهی اینها در یک پلتفرم ایدههایی هستند که اپل برای اولین بار انجام داده است و اکنون گوگل به دنبال تحقق آنها است. آخرین نمونه آن نیز ساعت هوشمند گوگل است که میتوانیم تصور کنیم چقدر شرمساری به بار میآورد. برای اپل چه چیزی بهتر از این که ببیند گوگل چطور دارد هزینه میکند و پول خودش را دور میریزد. گوگل دارد از مایکروسافت کپیبرداری میکند و میخواهد موفقیتهایش را تکرار کند!